پیچیدگی های بشر...

ساخت وبلاگ

وقتی کارشناسی بودم یه دوست عجیبی داشتم....صاحب احمقانه ترین و افراطی ترین نتیجه گیری ها و استدلالها....

اما گاهی در میانه این چرت و پرت ها چیزی شبیه یک جمله کوتاه طلایی از دهانش خارج میشد که جوابی بود برای خیلی از سوالهایی که خودت به تنهایی مدتها در جمع بندیشان مانده بودی...

حالا من در زندگی ام عزیز نزدیکی دارم که قطعا اگر در زندگی من نبود اوضاع خیلی فرق میکرد....

آدمی با این همه اثر گذاری و متفاوت بودن با ریتم تکراری ادمهای اطرافش در یک شهرستان کوچک جنوبی ایران...گاهی اینقدر از دور منطق و عقل خارج میشود که باور نمیکنم از اثر گذارترین انسانهای سخت ترین روزهای زندگی من بوده....

آن همه جمله طلایی که در بن بست ها ازین آدم شنیده ام...از همین آدم که گاهی در عجبم از عبث بودن حرف هایش و حتی شاید زندگی اش....


هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 36 تاريخ : يکشنبه 1 ارديبهشت 1398 ساعت: 23:14