درد را از هر طرف که بخوانی...

ساخت وبلاگ
1. وقتی کتابای تاریخ مدرسه رو میخوندیم، یه ویژگی رو نشان از هرج و مرج و ضعف مرکز میدونستن....
مینوشتن به دلیل هرج و مرج در  مرکز در زمان فلانیان، در تمامی مناطق اون سرزمین حکومت های محلی و حاکمان محلی ایجاد شده بود.
وقتی برای یه اتفاق ثابت با عمق ویرانی نه چندان زیاد از در و دیوار داره ادمای مشهور و نامشهوری میریزه که اطمینان میدن که کمکاتونو بدین به من که مطمئن باشین شخص خودم میبرم میرسونم به مقصد....یاد همون پاراگراف کتاب تاریخ میفتم....کاش زودتر از این که به فاجعه ای ختم بشه اونایی که دستشون به جایی میرسه کاری بکنن....

2. یه زمانی یا یه جاهایی وقتی دستشون به دهنشون میرسه بچه هاشون رو میفرستن تو سن کم که برن تو مدرسه های خفن درس بخونن چند تا زبان یاد بگیرن تو بچگی خلبانی و ... یاد بگیرن. کلی ورزشکار و خفن بشن....
یه عده هم وقتی دستشون به دهنشون میرسه میخوان بچشون هیچ زحمتی نکشه و اب تو دلش تکون نخوره....این میشه که یه سهمیه کنکوری پیدا میکنن که بچه رو جا بدن تو بهترین دانشگاه ها...بعدم به اسم تهیه کننده و سرمایه گذار میره تو کارای بزرگ و خدا تومن میذاره که خداها تومن برداشت کنه...یا سریع میشه مدیر فلانجا و رئیس بهمان جا و شهردار و استاندار یه گوشه کناری که همونا بشه رزومه و بعدتر بیاد کل پایتخت رو قبضه کنه....خارج هم اگه بره فقط برای خرج کردن پولای ددی و خوش گذرونی...مبادا بره چیزی یاد بگیره که خط بیفته بهش....
و چنین میشود که یه مشت رئیس افتابه ی بی درد بی آرمان طلبکار از زمین و زمان، سکان دار همه ی امور میشن....


هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 8 تاريخ : چهارشنبه 8 آذر 1396 ساعت: 0:38