قلم در دست...

1. اینایی که وقتی یه چیزی بهشون میگی یادشون میره...هم خوبن هم بد...

خوبن چون بعدا یه پایگاه داده از هر چی ازت شنیدن نمیسازن که بعدا یا توی جمع یادت بیارن...

بدن چون با خودت فک میکنی یعنی حرفام اینقدر بی اهمیت بود که یادش رفت؟

2. یه جعبه ی بزرگ شیرینی اوردم که به دوستام بدم به عنوان رهاورد سفر.

جعبه با نخ روش و دست نخورده توی یخچاله...حتی کنجکاو نیستم که بازش کنم ببینم خراب شده یا نه....

نه برای هم ازمایشگاهیام...نه دوستای ایرانی اینجا...نه برای هیچ کی...

3. برای بهتر راه رفتن، پاها رو نمیشه به زور توی کفش کوچیک و نامناسب جا داد...حتی اگه تاول زده و زخمی باشن از برهنه راه رفتن روی خار و سنگلاخ توی مسیر...