تجربه...

ساخت وبلاگ

دارم مثل الیس در سرزمین عجایب بین ادم ها زندگی میکنم و از هیچ چیز سر در نمی اورم....

امشب یک دختر ایرانی که یه سال بعد از من وارد این کشور شده به من میگفت توی جمع ایرانیها گفته بودند که تو خیلی خیلی مذهبی هستی چون دو سال پیش یک مردی توی جمع امده به تو دست بدهد و تو دست ندادی و ان مرد را سنگ روی یخ کردی....

من توی فکر که اصلا مگر من را چه قدر میشناسند ایرانی های اینجا که پشت سرم هم در مورد اخلاقم و اتفاقی که دو سال پیش افتاده حرف بزنند؟

اصلا کی مردی امده بوده دست بدهد و من ضایعش کرده ام توی جمع؟

این روزها همش شوکه و خیره خیره زندگی میکنم....ازین همه داشتن روی پیدا و پنهان در آدمها....این همه حرف زدن ادم ها در مورد مسایل نامربوط....ازین همه حس کنجکاوی در مورد مسایل بی اهمیت زندگی دیگران.....

جل الخالق....

۲. امشب یک پسر یونانی گفت هر وقت توی یونان کسی قشنگ و روان حرف میزند مردم میگویند انگار دارد فارسی حرف میزند.....

گفتم بلی....ما و شما یک روزی تمدن های شاخ دنیا بودیم....

هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 11 تاريخ : پنجشنبه 15 تير 1396 ساعت: 10:19