تغییر...

ساخت وبلاگ

چند روز پیش داشتم تو حیاط دانشگاه راه میرفتم...دیدم یه اشنا داره از روبرو میاد...

به سختی شناختمش و گفتم اااببخشید...انگار تغییر کردید...نشناختمتون....

گفت من تغییری نکردم...اونی که عوض شده شمایی....

میخواستم بگم باشه بابا...حالا دیالوگای تمام فیلما رو نریز کف حیاط...

هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 8 تاريخ : شنبه 3 تير 1396 ساعت: 17:30