لذت...

ساخت وبلاگ

ما خانوادگی عجیب هستیم...

یعنی در عین حال که هر چهار تا بچه ادم های عمیقی هستیم..یک ته مایه های گیجی و بی اعتماد بودن به خود هم داریم....

هر وقت من گیج میزنم برادرم و خواهرم به من میگن ما یکی رو تو سازمان سنجش داریم حتما که هوامونو داشته تا تو شریف قبول شدی برای درست...

راستش خودمم ته دلم معتقدم همش شانسی بوده...

اما....

4 سال پیش توی شریف رفتم پیش یکی از استادای تازه از کانادا برگشته گفتم تز دکترای شما منو خیلی کنجکاو کرده و همش حس میکنم یه رابطه ای بین تز شما و بماحث فلان شاخه ی علم هست....گفت نه گمون نکنم بشه بینشون ارتباطی بر قرار کرد...

دو سال پیش اینجا دوباره موضوعی شبیه همون ذهن من رو مشغول کرد و به جیمز ایمیل زدم و گفت نه....اینا ربطی ندارن...

بعد رفتم اتاق دنیل و ازش سوالمو پرسیدم....گفت نه....کسی تا حالا هیچ ربطی بین این دو مبحث پیدا نکرده....

بعد رفتم پیش چان که خیلی خفنه و اونم گفت یه زمانی ذهنش مغول شده به این مسئله و یه توضیحاتی داد که چیزی دستگیر من نشد...

حالا بعد 4 سال...من رسیدم به یه کار علمی که 6 سال پیش برای اولین بار نشون داده میشه یه پل زد بین این دو شاخه از علم و اخرش جفت این دو شاخه به یه جا میرسن....

من کم هوش نیستم....من فقط اشتباهی ام....

هر وقت هر جا که هستم هیچ کس حرف منو نمیفهمه....هیچ کس منو جدی نمیگیره...

هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 15 تاريخ : جمعه 26 خرداد 1396 ساعت: 21:35