دیر...زود...

ساخت وبلاگ

امشب شب عجیبی بود...

با زوج ایرانی همسفر و دو تا دوست شیرازی رفتیم سوشی خوردیم...

بعد اون زوج ما رو به چای دارچین دعوت کردن خونه شون...

اهنگ بندری گذاشته بودن...چای و باقلوا میخوردیم...ورق بازی میکردیم....ظرف تخمه رو میچرخوندیم...برامون فالوده شیرازی درست کردن...با اون دوست سر اهنگای اندی و بشکن زدناش کل کل میکردیم....

اخر شب از تصمیم و تردید همیشگی بین انتخاب غربت یا سختی های وطن حرف زده بودیم و ساعت یک شده بود و ما توی یک خانه با فرش های ایرانی بودیم...


پ.ن. کجای کار میلنگه؟

هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 12 تاريخ : سه شنبه 5 ارديبهشت 1396 ساعت: 22:40