شبی در جوار دریا...

ساخت وبلاگ

۱. دختر المانیه گفت توی المان اگه مثلا تو ۲۵ سالگی ازدواج کنی همه میگن تو دیوونه ای...دختر باید حدود ۳۰ ازدواج کنه و پسر دیگه بالای 35 و چهل....دختر پاکستانیه گفت ما دیگه ۱۳ سالگی حس میکنیم داره دیر میشه....حدود بیست که برسیم بهمون میگن left over girls... منم تو دلم گفتم تو کشور منم میگن دختر که رسید به بیست باید به حالش گریست....به المانیه گفتم شما که از سالها قبلش با طرف هم خونه اید و برای همین دیر ازدواج میکنید....گفت اره...حدود ده سال هم خونه میشیم بعد ازدواج میکنیم.....گفت منم به دوست پسرم گفتن سه تا از موهام سفید شده و اگه میخوای قبل از سفید شدن بقیه شون ازدواج کنیم بجنب...اونم ترسیده و گفته اینقد به من استرس وارد نکن...


۲. شب...شب لعنتی میشه گاهی...سرت رو که به شیشه ی اتوبوس میچسبونی...چشمت میفته به سیاهی سایه ی درختای جنگل توی راه....تنهایی چنگ میندازه به قلبت....تو غریبی رو زمین...خیلی غریب و تنها....


۳. امشب برای اولین بار به این نتیجه رسیدم خاورمیانه ای ها...هر چه قدرم جنگ زده و دچار فقر فرهنگی....هر چه قدرم ساده...خیلی مهربون و خالصن....محبت تو چشمای پسر پاکستانیه....مهربونی دختر پاکستانیه....شوخی های پسر سوریه ای...با همه ی حضور دختر المانیه و کره ای و چینی قابل مقایسه نبود برام....

هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 8 تاريخ : چهارشنبه 25 اسفند 1395 ساعت: 23:02