پل های پشت سر...

ساخت وبلاگ

اگه دست خودم بود...هزار بار هزار تا چیز رو ول کرده بودم و برگشته بودم عقب....

اما همیشه فک میکنم من اصلا از روی پل نیومدم که...

من همیشه از رو دره های بزرگ به امید بهشت های دور پریده بودم...به سختی...به شوق...

یه وقتایی برگشتن یعنی دوباره پریدن از روی همون دره ی عمیق...

یعنی هراس نابودی....


هورمون و ذهن......
ما را در سایت هورمون و ذهن... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yekzendegi1 بازدید : 11 تاريخ : چهارشنبه 18 اسفند 1395 ساعت: 22:24